خوبی زندگی این روزهام به این است که هنوز هم به خودم پایبندم
هنوزهم می توانم با یک فنجان قهوه و یک شعر کلاسیک عشق بازی کنم
و بدی اش این که زندگی به ذات خود سخت است و برای خودم سخت ترش می کنم وقتی شروع می کنم به جواب پس دادن به خودم …
آن قسمت هایی که حتی از خودم هم طفره می روم
اذیتم می کند.
یکنفر مرا برد توی رویائی که نمی شناختم قدم زدیم
یک روز عصر چندتا کتاب خواندم
کلی چیز توی ذهنم نوشتم که همه شان از یادم رفته
دوباره باران آمد
تازه گی ها طعم پاستیل نوشابه ای عوض شده
تازه گی ها یک نفر پیدا شده که چشم های عجیبی دارد