صحبت های دو نفره


صدای زمزمه ی صبحت های دو نقر اینجا می پیچد … همان باقی مانده تمرکزم را هم ازم می گیرند …
با دو دست گوش هایم را می گیرم و سعی می کنم ته مانده کلمات را هم دار بزنم … دیگر به کار نمی آیند …
قهوه را پر از قند می کنم ، تا جایی که دیگر اصلا شبیه قهوه هم نیست … میریزمش دور …
توی ذهنم “خیلی از تلخی ها با قند شیرین نمی شوند” را مرور می کنم …
نظرات 1 + ارسال نظر
سایه یکشنبه 15 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 07:21 ق.ظ http://sayeemo.blogfa.com

لینک شدی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد