من محمد (م.ف)
25 ساله دانشجوی شیمی شغل مسول شبکه در یک شرکت خصوصی وعلاقه اصلی شعر و ادبیات مسول انجمن شعر دانشگاه و جندین مقام استانی و کشوری تو رشته شعر کلاسیک و پست مدرن.اینجا هرچه که می نویسم فقط شعر نمی نویسم همین.گاه نوشت های یک پسره معمولی همین و والسلام...
ادامه...
امروز دو تا راننده شروع کردن به جر و بحث، و وقتِ فحشدادن
که رسید، یکیشون به جای هر چیز داغونی که میتونست بگه، داد زد «ان» و گاز داد
رفت. امید به زندگیم در لحظه ده سال افزایش پیدا کرد.
پسر معمولی
دوشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1392 ساعت 10:53 ب.ظ
بیا قدم بزنیم . . . من با ” تـــــــــو ” تو با هر که دلت خواست ! فقط بیــــــــــا قدم بزنیم . . . اصلا بیا و بگذار سایه ات باشـــــــــــم . . . سایه که آزار ندارد ! دارد ؟
چرا یه موقع هایی دارد
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
بیا قدم بزنیم . . .
من با ” تـــــــــو ”
تو با هر که دلت خواست !
فقط بیــــــــــا قدم بزنیم . . .
اصلا بیا و بگذار سایه ات باشـــــــــــم . . .
سایه که آزار ندارد !
دارد ؟
چرا یه موقع هایی دارد